خوشامدید به این دالان! :دی

بگذر از نی "من" حکایت میکنم...

خوشامدید به این دالان! :دی

بگذر از نی "من" حکایت میکنم...

  • ۰
  • ۰
سلاملکم :دی
بزارین از همون روز اول شروع کنم ....
یکی دو روز بعد از روز گرامیه معلم دقیقن همون شبی که فردا صب ساعت ۷ میانترم سلولی 😒 داشتم . گوشی مبارک طبق معمول از بی شارژی خاموش شد،و دیگه روشن نشد... به اصطلاح باید بگم دار فانی رو وداع گفت .:|||| 
البته که گوشی گرامی چند ماهی بود که شارژ نمیشد و باعث شده بود حالم از شارژر بهم بخوره... ولی خب نفسی میکشید.!البته که من باور نمیکردم و اول با مهربانی و عطوفت باهاش برخورد کردم و دیدم که نخیر شارژم نمیشه دیگه... و بعد از اون چند باری با همان عطوفت قبل پرتابش کردم سمت دیوار و دیدم که جدی جدی دیگه رفته....
خلاصه که سرتونو درد نیارم... که خوابگاه نشینیه ما همانا و خراب شدن گوشی همانا و میانترم زیست هم.....همانا.... 😑

خلاصه اینجوری بود که ما یه دوماهی شایدم بیشتر با خانواده و فامیل آشنا شدیم 😆
و البته بگم که دوباره حدود یک هفته میباشه که به زمره ی کله توموبایلیان پیوستیم😆😆😆😆
  • ۹۵/۰۴/۲۶
  • zoHre ss

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی